شرح مختصر کلید ها در کامپیوتر
ctrl+x : برای کپی کردن فایل ها به طوری که بعد از چسباندن فایل ها(Paste) فایل اول از بین می رود.
ctrl+c : برای کپی کردن فایل ها به صورت عادی.
ctrl+v : برای چسباندن فایل های اولیه از دو حالت (ctrl+x و ctrl+c).
ctrl+z : برای برگرداندن ویندوز به آخرین وضعیتی که قبل از حالت فوق داشته است.(Undo)
ctrl+y : برعکس کلیدهای ctrl+z
ctrl+d : برای اضافه کردن صفحه ای که در آن هستید به لیست علاقه مندی ها.(Favorites)
ctrl+Esc :نمایش منوی استارت.
Alt+Tab: برای سوئیچ بین برنامه ها.
Alt+Shift+Tab: برای سوئیچ بین برنامه ها به حالت برعکس.
Alt+space : نمایش منوی بالای هر صفحه.
ctrl+Alt+Del یا ctrl+Shift+Esc :آوردن Task Manager.
Windows Key+L : لاگ آف کردن از کاربر فعلی.
Windows Key+R : آوردن منوی ران.
Windows Key+D : نمایش صفحه اصلی (دسکتاپ).
Windows Key+E : نمایش جستجوگر پنجره ها (Windows Explorer).
Windows key+U : نمایش Utility Manager.
Windows Key+F : آوردن جستجوگر ویندوز.
F2 : نام گذاری مجدد فایل ها یا تغییر نام آن ها.
F3 : آوردن جستجوگر ویندوز.
F4 : انتخاب آدرس بار به همراه نمایش آدرس هایی که قبلا باز شده است.
F5 : تازه کردن صفحه یا حالت مشاهده شده.
F6 : انتخاب آدرس بار به صورت تنها.
F11 : تمام صفحه کردن صفحه ای که در حال حاضر در آن هستید.
من همسن و سال پسر تو هستم ،
تو همسن و سال پدر من هستی.
پسر تو درس می خواند و کار نمی کند،
من کار می کنم و درس نمی خوانم.
پدر من نه کار دارد ، نه خانه،
تو هم کاری داری هم خانه ، هم کارخانه ؛
من در کارخانه ی تو کار می کنم.
و در اینجا همه چیز عادلانه تقسیم شده است:
سود آن برای تو ، دود آن برای من.
من کار می کنم ، تو احتکار می کنی.
من بار می کنم ،تو انبار می کنی.
من رنج می برم،تو گنج میبری.
من در کارخانه ی تو کار میکنم.
و در اینجا هیچ فرقی بین من و تو نیست:
وقتی که من کار می کنم، تو خسته می شوی،
وقتی که من خسته می شوم ، تو برای استراحت به شمال می روی،
وقتی که من بیمار می شوم ،تو برای معالجه به خارج می روی.
من در کارخانه ی تو کار می کنم.
و در اینجا همه کارها به نوبت است:
یک روز من کار می کنم، تو کار نمی کنی،
روز دیگر تو کار نمی کنی ، من کار می کنم.
من در کارخانه ی تو کار می کنم
کارخانه ی تو بزرگ است.
اما کارخانه ی تو هر قدر هم بزرگ باشد،
از کارخانه ی خدا که بزرگتر نیست.
کارخانه ی خدا از کارخانه ی تو و از همه ی کارخانه ها بزرگتر است.
و در کارخانه ی خدا همه ی کارها به نوبت است،
در کارخانه ی خدا همه چیز عادلانه تقسیم می شود.
در کارخانه ی خدا ، همه کار می کنند.
در کارخانه ی خدا ، حتی خدا هم کار می کند
ازخدا پرسیدم خدایا چه چیزی تو را ناراحت می کند؟
خداوند فرمود: هر وقت بنده ای با من سخن می گوید،
چنان به حرفهای او گوش می دهم که گویی به جز او
بنده دیگری ندارم. ولی او چنان سخن می گوید که انگار
من خدای همه هستم الا او.......
اینجا که دنیا اسمشه ، غربت نشینی رسمشه
با ما که دل پاکیزه ایم ، گویی همیشه خصمشه
دنیا یه روز خودکشیه ، یه روز پر از دلخوشیه
اما برای ما فقط ، یه تابلو نقاشیه
عشق های بی دست و بی پا ، یخ زده در دست های ما
آی روزگار ما زنده ایم ، نفس نکش به جای ما
آی آدما بسه دیگه ، این برزخه یا زندگی
موندیم جدا ازهمدیگه ، فقط به جرم سادگی