به گزارش اورامانات، اشخاصی که در کردستان تکیه بر صندلی مدیریت فرهنگی زده اند در پروسه خدمت رسانی، نمره قبولی را کسب نمی کنند؛ به روایت پیر زنان کوچه نشین کردستانی؛ تعدادی از کارگران مشغول در پروژه مرمت عمارت خسروآباد شهر سنندج، به دلیل ناکارشناسی یکی از مدیران اسبق میراث فرهنگی ناچار می شوند با فرغون به دیدار مدیر بروند تا رییس مذکور به عمق حادثه پی می برد و در اقدامی مدبرانه، امکان ادامه مرمت این اثر تاریخی را فراهم می کند.
البته این نمونه ای از عملکردهای نا مناسب مدیران سفارش شده ای هستند که برای کسب تجربه راهی کردستان شده و در چند سال آینده به پست های کشوری می رسند.
کردستان این دیار سرسبز با کوه های سر به فلک کشیده با یدک کشیدن شهرت دارالعلوم، اکنون با حضور این مدیران نا متعهد؛ اکثر قریب به اتفاق خانواده های کردستانی به قلیان مجهز گشته و قلیان کشیدن به امری واجب برای مردم تبدیل شده است اینگونه دود جای علم را گرفته و سرانه مطالعه به گونه ای چشم گیری کاهش می یابد و مردم خانه های خود را به جای کتابخانه با قلیان مزین می کنند و دیگر روایت فرهنگی بودن با دود تداعی می گردد.
حدیث کارگاه بودن کردستان برای کسب تجربه مدیریت از آغاز تا به حال را می توان در عملکرد مدیران وارداتی به استان فرهنگی؛ همچون تصویری جلو چشم آورد که قدمت این تصاویر به بیش از30 سال می رسد، بیش از 10 سال پیش در ایران مبحث شایسته سالاری در گفتمان مدیریت های رده بالا بیان شد و اینگونه نشانه های تغییر و تحول در اذهان عموم تداعی می شد اما دریغ و صد افسوس که این مباحث در قالب حرف ماند، در کردستان روابط بر ضوابط اولویت یافته و در انتخاب مدیران خبری از شایسته سالاری نیست و روایت پیدا نکردن شخصی واجب شرایط همچنان پابرجاست.
تغییر و تحولات جناح های کشوری در کردستان جالب نیست؛ چه بسیار اصلاح طلب هائی که اصولگرا شدند و چه زیاد اصولگراهائی که تغییر باور دادند، کسب صندلی ریاست در این دیار بستگی به میزان ارتباط شخص مذکور با پایتخت نشین ها دارد.
باورهای فرهنگی به جائی رسیده است که نان محلی(کلانه) به آثار باستانی تبدیل شده و شهرهای کردستان به مکانی برای ارائه اجناس چینی یا اجناس فروخته نشده در شهرهای پر جمعیت گردیده که روانه یکی از شهرهای مرزی این استان شده و ساکنان سایر شهرهای کشور با افتخار این اجناس بدون گارانتی را خریداری می کنند.
کسی چه می داند که این پروسه پایان ناپذیر(وجود مدیران ناکارآمد) را تا به کی باید در کردستان مَشاهده نمود؛ اما از هرچه بگذریم این روزها برخی از مدیران دولت اسبق در کردستان اوضاع خوبی ندارند؛ چه آنهائی که چند صباحی است لباس بنفش می پوشند و چه آنهائی که در آخرین روزهای سال92 ناچار شدند برنامه مسافرت نوروز خود را کنسل کنند؛ چون در آخرین روزهای سال گذشته چندین مدیر عوض شدند و آنهائی که در این قافله نبودند ناچارا ماندند که هرآنچه در توان دارند برای ماندگاری بگذارند.
مدیران که برای رفاه مردم منتصب شده بودند در جواب اعتراض قشر زحمتکش به عدم پرداخت حقوقشان با بی اخلاقی برخورد می کنند و این به نام دکتری ها چگونه می خواهند روایت تازه ای از مدیریت خود را در دولت جدید ارائه بدهند؟
البته ما ایرانی ها دارای حافظه کوتاه مدتی هستیم و زود اتفاقات را به فراموشی می سپارسیم، چند وقت پیش بود که بی مسئولیتی یک دکتر جان کودکی را درشهر سنندج گرفت و حال این شخص از طرف عده ای مورد تجلیل قرار می گیرد.
آیا راویان رکن چهارم دمکراسی در کردستان سکوت برگزیده اند که هرکسی می تواند در کردستان بر صندلی ریاست تکیه بزند؟ آیا حامیان حقوق مردم در پارلمان کشور نمی توانند در روند انتخاب مدیران تأثیر گذار باشند یا این مدیران از منتخبین خودشان هستند؟
اکثر ساکنان کردستان حد درخواست شان به آسفالت کوچه و معابر خلاصه می شود. اما جاده های برون شهری استان کردستان هنوز هم بیانگر محرومیت این استان فرهنگی است. گویا پارلمان نشین های کشوری این دیار همچون مجلس نشین های محلی از جاده های داخل شهری و برون شهری استان فرهنگی استفاده نمی کنند تا مشکلات جاده ای این دیار را درک کنند.
حدیث محرومیت این دیار و نا کارآمد بودن اکثر مدیران فرهنگی آنچنان پا بر جا است که با نوشتن هزاران رمان به پایان نمی رسد البته نه از جنس رمان آن دکتری هائی که به عنوان فعالیت دانشجوی برخی متون را به دانشجویان داده تا ترجمه کنند و در آخر متن های ترجمه شده را به یک ویراستار می دهند تا به کتاب تبدیل کند واین اساتید در آخر مولف کتاب می گردند.امید آنکه تغییرات جدید پایتخت در کردستان مناسب باشد.
برگرفته از سایت اورامانات