در محل کار لبخند بزنید و به هر کس که میبینید بگویید صبح بخیر
بله به تمام کسانی که از کنار شما رد میشوند
لبخند بزنید و سلام و صبح بخیر بگویید
حتی اگر لبخندتان در ابتدا مصنوعی باشد
به زودی طبیعی میشود
لبخند زدن، مسری است و شما میتوانید با یک لبخند ساده
آن را به تمام دوستان و همکاران خود سرایت دهید
و نشاط و روحیه را به آنها هم هدیه کنید
بیشتر ما کودکیهایمان را به خاطر داریم
شاد بودیم و پُر انرژی
امّا گویا هر چه جلوتر میرویم
بیشتر در باتلاق مشکلات گرفتار میشویم
و فراموش میکنیم که با فرو رفتن در این باتلاق
نشاط و شادی کودکیمان از دست می رود
قدرت حرکت ما و در حقیقت دو بال پرواز و اوج ما
یکی با نشاط و شادابی است
و دیگری امید به اوج و رسیدن به آبی بیکران
تا میتوانید از بعضی افسانههای پوچ و تخیلات رویایی چشم بپوشانید
و آنها را به حال خودشان بگذارید
اگر شما در هر لحظه برای یک چیز ارزشمند زندگی میکنید، قطعا در زندگی هدف دارید
بنابراین شما شخص باهوش و روشنفکری هستید
این طبیعی است که در زندگی
هر کس حتما به مسئلهای برخورد خواهد کرد
امّا حل کردن مسئله یک عامل مؤثر در شادکامی شماست
ولی هرگاه آن مسئله خارج از قدرت و توانایی شما بود
انگیزه شاد زیستن را انتخاب کنید
از غم و انزوا دوری کنید
و با خود تکرار کنید که با یک مسئله روبرو هستید
نه یک مشکل
و مسئله قابل حل است
آرام و شاد باشید
آنگاه خواهید دید که چه معجزه آسا راه حل ها برایتان روشن خواهد شد
از کسب آرامش و شادی غافل نشوید
پسرجوانی البته با مجوز می خواست از مرز
رد بشود ولی روی دوچرخه اش یک کیسه شن بود.
مامور وظیفه شناس به آن کیسه مشکوک شد.پسر را
یک شبانه روز در بازداشت نگه داشت وخوب کیسه
را وارسی کرد ودید واقعا جز شن چیزی در آن نیست!
صبح پسرک را آزاد کرد ورفت. هفته بعد دوباره همین
وضع تکرار شد .هفته بعد دوباره....این وضع تا سه سال
ادامه یافت وبعد دیگر این آمد وشد قطع شد.
گذشت وگذشت تا اینکه روزی در بازار مامور همان پسرک
را دید وبا کنجکاوی جلو رفت وپرسید:من حس می کردم ومی کنم
تو ریگی در کفش داشتی....حالا وجدانا بگو چه قاچاق می کردی؟!
پسرک گفت:دوچرخه!!!
گاهی توجه به مسائل فرعی ما را از مسائل اصلی باز می دارد.
وقتی حد و مرز بین زندگی شخصی و حرفهای شدیدا کمرنگ و در نهایت محو میشود و مردم ساعات بیشتری را مشغول کار کردن هستند (یا دست کم اینطور تظاهر میکنند!)، غیرواقعی است اگر بخواهیم فکر کنیم محل کار نمیتواند- یا نباید- موجب ایجاد رابطههای واقعی دوستی شود.
با این حال، 5 اشتباه رایج وجود دارد که میتواند رابطه بین همکاران- دوستان را نابود کند. فرض کنید رئیس شما، دوستتان هم هست. حداقل زمانی که دست از رفتار رسمیاش برمیدارد و مثل یک انسان معمولی رفتار میکند، دوست بسیار خوبی است. بهنظر شما بروز چه مشکلات و توقعاتی باعث خراب شدن این رابطه و تبدیل محیط کار به جهنم میشود؟!
اگر روابط صمیمانه در دفتر شما بارز است یا برای ساعات طولانی و خستهکننده در محیطی شلوغ و صمیمی هستید، احتمالا احساس خواهید کرد که همکارانتان، حتی بهتر از اعضای خانواده، شما را درک میکنند. در حقیقت، اینجاست که مفهوم واقعی «شریک کاری»- کسی که همکار شماست و کل روز را با او میگذرانید- شروع به جلب توجه میکند اما همانطور که همه آدمها به برقراری روابطی خارج از چارچوب خانواده نیاز دارند، ما هم به دوستانی خارج از محیط کارمان احتیاج داریم. ممکن است دوستان خارج از محیط کار، از گزارشهای کاری شما چیزی ندانند اما بهتر میتوانند استرس و حواسپرتی شما را از بین ببرند؛ و زمانی که در کارتان، به بیراهه کشیده میشوید، بهتر میتوانند زنگ خطر را به صدا درآورند.
اگر شما و همکار بسیار صمیمیتان از لحاظ مجازی، قابل تشخیص از یکدیگر نیستید (و حتی ساعات چای نوشیدن و دستشویی رفتنتان هم یکی است!)، در حقیقت فرصت درخشیدن بهعنوان یک شخصیت منحصربهفرد را از خود گرفتهاید همچنین هویت حرفهای خود- و فرصتهای آینده- را به فرد دیگری واگذار کردهاید که در عین اینکه ممکن است دوست بینظیری باشد اما کارنامه کارمندیاش چندان درخشان نباشد. اگر یک رابطه دوستانه، طبیعی و خالصانه بین همکاران شکل گیرد، میتوان با خیال راحت از آن لذت برد اما اجازه ندهید دوستی تازهپاگرفتهتان، شما را از شخصیت انفرادیتان دور کند.
لازم نیست محدوده خود را با کشیدن یک طناب مشخص کنید! اما قاعدتا باید راهی پیدا کنید که نخستین اصول حرفهایگری را زیر پا نگذارید؛ حد و مرزها را حفظ کنید. شاید این ایده جالب بهنظر بیاید که گروه دوستانتان را از وبلاگ شخصیتان آگاه کنید یا برایشان خاطرات دور و درازی را تعریف کنید که رازهای شما محسوب میشوند مثلا آنجا میتوانید بگویید که در دوران دبیرستان گرفتار داروهای توهمزا شده بودید! ولی در محیط کار هم میتوانید؟
بهتر است با احتیاط قدم بردارید؛ چه موقع تلفنهای شخصی، بلند بلند صحبت کنید و چه در مورد فیلمهای مورد علاقهتان با همه صحبت کنید و نظرتان را بگویید، همه این موارد ممکن است منجر به این شود که خصوصیات شما، بیش از حد بارز و آشکار شود و بدترین حالتش این است که شخصیت حرفهای شما را خدشهدار کند.
شایعه و حرفهای بیاساس یکی از اجزای جداییناپذیر محلهای کار است و تصور محل کاری بدون وجود شایعه، شاید حتی کسلکننده باشد! صحبت و بحث کردن در مورد دیگران، یکی از غریزههای طبیعی انسان است و کاملا مشخص است که در اجتماع کاملی مثل یک محل کار، شایعات گاه و بیگاه- مثل حرفهای خالهزنکی که موقع غذا خوردن در آشپزخانه رد و بدل میشود- اتفاق میافتد اما معروف شدن به «شایعه پراکنی»- و گفتن حرفهای صد من یک غاز!- فقط اعتبار شما را خدشهدار میکند و شما را از پیشرفت، چه شخصیتی و چه حرفهای، باز میدارد.
ممکن است بهترین رئیس روی زمین را داشته باشید. به هم نزدیک هستید و رابطه راحت و صمیمانهای دارید و او یکی از افراد مورد توجه شما در زندگیتان است. واقعا بینظیر است! اما اگر یادتان برود که او همچنان رئیس شماست، قطعا بد میبینید! گاهی اوقات وقتی شما به چنین رابطه بزرگی دست مییابید، خیلی راحت و سریع این توقع پیش میآید که رئیستان- دوستتان، با شما کمی بهتر از دیگران رفتار کند یا تعجب میکنید وقتی توجه چندان خاصی از او نمیبینید. بهتر است از همان اول کار، به چنین چیزهایی دل خوش نکنید. رئیس شما انتظار دارد که شما هم مثل هر کارمند دیگری، قوانین و ضوابط اداری و حرفهای را رعایت کنید، حتی اگر بچههایتان همبازی هستند یا خودتان برای خرید عید و... با هم قرار میگذارید.
دوستی در محل کار با دوستیهای دیگر کمی متفاوت است. سرمنشا این تفاوت هم، آنجاست که ما در انتخاب فردی که برای دوستی برمیگزینیم، آزاد نیستیم. با این حال، گاهی این نوع روابط دوستانه بسیار محکمتر از دیگر رابطههای ما میشود.
در طول مدتی که شما دوستانه با هم حرف میزنید، سنگینی وظایف کاری کمتر و میزان خستگی کاهش مییابد. همچنین داشتن دوست در محل کار به نادیده گرفتن نگرانیهای کوچک حرفهای، خستگیها و استرسها کمک میکند.اما گاهی مطمئن نیستید که آیا میتوانید با همکار خود بهعنوان یک دوست صادق باشید و درددلهای زندگیتان را به او بگویید یا نه! اگر همکار شما رئیس شماست، این موضوع صحت دارد و بهتر است فاصله خودتان را با او حفظ کنید!برقراری رابطه دوستی با همکاری که همرتبه شماست، اشکالی ندارد اما برای درددل کردن باید بین شما اعتماد کامل وجود داشته باشد. بهترین توصیه این است که اسرار زندگیتان را، تا جایی که میتوانید، با همکاران خود در میان نگذارید.
بزرگترین مزیتی که چنین رابطهای دارد، این است که همکاران عیوب همدیگر را بهتر از سایر دوستان میبینند و همین امر باعث خودشناسی و نیز عمیقتر شدن دوستی آنها میشود.
زمانی که به اصطلاح «هنگ» میکنید و دیگر مغزتان نمیکشد یک عدد آدامس نعنایی در دهانتان بگذارید. جویدن آدامس نعنایی مغز را از خستگی نجات داده و سرحال میآورد.
خستگی کلاً احساس خوشایندی نیست؛ به ویژه زمانی که در بین روز به وجود میآید و به اصطلاح ما را از کار و زندگی میاندازد.
اگر چه گاهی خستگی در بین روز شایع است اما مشکلی نیست که راه حلی نداشته باشد. در این مقاله ترفندهایی ارائه میدهیم تا خستگی را از خود دور کرده و روز شادابی داشته باشید. با ما همراه شوید.
کاریکاتور - با تصویب دولت؛ جزییات کامل افزایش نرخ 171 مورد از تخلفات رانندگی ابلاغ شد و از اول دیماه اجرا می شود.